دستمزد ایرانی ها به دلار چقدر است ؟

برای سفارش تبلیغات کلیک کنید
برای سفارش تبلیغات کلیک کنید
برای سفارش تبلیغات کلیک کنید

آرشیو

پیوندهای روزانه

دستمزد ایرانی ها به دلار چقدر است ؟

اگر وعده های غیرقابل پشتیبانی از دستمزد را در کنار چندین مؤلفه کلان اقتصادی قرار دهیم ، می فهمیم که هیچ چشم انداز روشنی برای بهبود وضعیت معیشت کارگران در نیمه دوم سال وجود ندارد. بهبود وضعیت معیشت نیاز به یک تغییر اساسی در مکانیسم های دستمزد کارگران دارد.

ارز گران قیمت
در ماه می سال جاری ، برخی از اقتصاددانان راست گرایانه نرخ "تعادل دلار" در اقتصاد ایران را حدود 23،000 تومان اعلام کردند و اصرار داشتند که با این سرعت ، اقتصاد ایران به تعادل برسد. اکنون فرامرز توفیقی (رئیس کمیته مزدی شورای عالی شوراها و مذاکره کننده دستمزد کارگری) نیز معتقد است که علائم از جمله قیمت بشکه نفت و معاملات آتی نفت نشان می دهد که دولت قصد دارد دلار را به همان نرخ افزایش دهد در نیمه دوم سال مدت تعادل را حدود 23،000 تومان تعیین کنید. این اولین هشدار برای اقتصاد معیشت است. زیرا اگر نرخ دلار 23 هزار تومان تثبیت شود ، اثر مانا این افزایش قیمت باعث می شود بسیاری از کالاهای اساسی خانگی ، حتی غذاهای اساسی مانند برنج و چای ، گرانتر و متورم شوند. به گفته توفیقی ، اگر دولت قیمت دلار را 23000 تومان یا 23000 تومان تثبیت کند ، سرمایه گذاران و دلالان نیز خود را با این قیمت تثبیت می کنند و تا جایی که حداقل رقم سبد دستمزد به راحتی از 8 میلیون تومان فراتر رود. این قیمت بسیار بالا وارد اقتصاد می شود. سپس کارگران بیشترین رنج را متحمل می شوند! مرتضی افغان (استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز) نیز معتقد است یکی از اصلی ترین نقص ها در نگاه اقتصاددانان راستگرا که به دولت متوسل می شوند ، تلاش برای تثبیت قیمتهای بالای دلار است؛ به گفته وی ، افزایش نرخ ارز بیشترین آسیب را به معیشت طبقات پایین از جمله کارگران و دستمزدگران متعلق به اقشار پایین درآمد وارد می کند و آنها را بیش از هر زمان دیگری زیر خط فقر سوق می دهد. یکی دیگر از نتایج عمده افزایش نرخ ارز میانگین بیشتر از اقتصاد است. در حال حاضر ، بالا بودن هزینه کالاهای اساسی خانگی ، از جمله سبد های غذایی ، هزینه های مسکن ، هزینه های مراقبت های بهداشتی و همچنین افزایش هزینه های تحصیلی ، باعث شده است که بسیاری از خانواده های با درآمد متوسط نتوانند از پس تهیه خود برآیند. این خانواده ها از طبقه متوسط حذف می شوند.

مسکن گران قیمت
نشانه دیگر تورم غیرقابل قبول در برخی از بخش های اقتصاد از جمله مسکن است. براساس آخرین آمار وزارت راه و شهرسازی در 3 سال گذشته ، قیمت هر متر یک واحد مسکونی از 4 میلیون و 619 هزار تومان به 21 میلیون و 775 هزار تومان رسیده است. به طور دقیق تر ، متوسط قیمت خانه طی سه سال گذشته پنج برابر شده است. اما اگر نرخ افزایش حداقل دستمزد را در طول سه سال در نظر بگیریم ، حتی به صد درصد هم نمی رسد؛ در سال 1997 ، حداقل دستمزد تنها 19.5 درصد افزایش یافت. در سال 1998 ، 5/36 درصد و امسال فقط 26 درصد ؛ افزایش دستمزد تجمعی طی این سه سال فقط 82٪ بوده است؛ حال اگر افزایش تجمیعی 82 درصدی دستمزدها را طی سه سال ، به همراه افزایش 500 درصدی نرخ مسکن در مدت مشابه ، قرار دهیم ، عقب ماندگی دستمزدهای کارگران را از شتاب هزینه های زندگی آنها نشان می دهد؛ این عقب ماندگی شدید در حدود 420٪ ، گواهی بر واقعیت دردناک است: کارگران از سه سال گذشته ناتوان تر شده اند و نتوانسته اند از مجهزات کافی ، از جمله پناهگاه ایمن و کافی برخوردار شوند. دقیقاً در این زمان است که نرخ حاشیه نشینی اجباری و گتو سازی در مناطق حومه ای با کیفیت پایین نسبت به گذشته به میزان قابل توجهی رشد کرده است. ویترین ها مسکن ندارند. هیچکدام از برنامه های ملی مسکن به هیچ وجه به تاریخ نرسیده و جلسات اجرایی ماده 149 قانون کار (با موضوع تأمین مسکن کارگران با همکاری کارفرمایان و دولت) نتایج عملی تا به امروز نداشته اند؛ الزامات اساسی مسکن 200 واحدی که وزیر کار سال گذشته براساس ماده 149 قانون کار رونمایی کرد ، طراحی سیستم ثبت اسکان مسکن و البته احیای و بازسازی تعاونی های مسکن کارگران دموکراتیک است. تا به امروز هیچکدام از این فرضیات اجرا نشده است و به نظر نمی رسد تا پایان سال یک دانه آجر به نام "مسکن برای کارگران" برافراشته شود!

اگر وعده های غیرقابل پشتیبانی از دستمزد را در کنار چندین مؤلفه کلان اقتصادی قرار دهیم ، می فهمیم که هیچ چشم انداز روشنی برای بهبود وضعیت معیشت کارگران در نیمه دوم سال وجود ندارد. بهبود وضعیت معیشت نیاز به یک تغییر اساسی در مکانیسم های دستمزد کارگران دارد.

ارز گران قیمت
در ماه می سال جاری ، برخی از اقتصاددانان راست گرایانه نرخ "تعادل دلار" در اقتصاد ایران را حدود 23،000 تومان اعلام کردند و اصرار داشتند که با این سرعت ، اقتصاد ایران به تعادل برسد. اکنون فرامرز توفیقی (رئیس کمیته مزدی شورای عالی شوراها و مذاکره کننده دستمزد کارگری) نیز معتقد است که علائم از جمله قیمت بشکه نفت و معاملات آتی نفت نشان می دهد که دولت قصد دارد دلار را به همان نرخ افزایش دهد در نیمه دوم سال مدت تعادل را حدود 23،000 تومان تعیین کنید. این اولین هشدار برای اقتصاد معیشت است. زیرا اگر نرخ دلار 23 هزار تومان تثبیت شود ، اثر مانا این افزایش قیمت باعث می شود بسیاری از کالاهای اساسی خانگی ، حتی غذاهای اساسی مانند برنج و چای ، گرانتر و متورم شوند. به گفته توفیقی ، اگر دولت قیمت دلار را 23000 تومان یا 23000 تومان تثبیت کند ، سرمایه گذاران و دلالان نیز خود را با این قیمت تثبیت می کنند و تا جایی که حداقل رقم سبد دستمزد به راحتی از 8 میلیون تومان فراتر رود. این قیمت بسیار بالا وارد اقتصاد می شود. سپس کارگران بیشترین رنج را متحمل می شوند! مرتضی افغان (استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز) نیز معتقد است یکی از اصلی ترین نقص ها در نگاه اقتصاددانان راستگرا که به دولت متوسل می شوند ، تلاش برای تثبیت قیمتهای بالای دلار است؛ به گفته وی ، افزایش نرخ ارز بیشترین آسیب را به معیشت طبقات پایین از جمله کارگران و دستمزدگران متعلق به اقشار پایین درآمد وارد می کند و آنها را بیش از هر زمان دیگری زیر خط فقر سوق می دهد. یکی دیگر از نتایج عمده افزایش نرخ ارز میانگین بیشتر از اقتصاد است. در حال حاضر ، بالا بودن هزینه کالاهای اساسی خانگی ، از جمله سبد های غذایی ، هزینه های مسکن ، هزینه های مراقبت های بهداشتی و همچنین افزایش هزینه های تحصیلی ، باعث شده است که بسیاری از خانواده های با درآمد متوسط نتوانند از پس تهیه خود برآیند. این خانواده ها از طبقه متوسط حذف می شوند.

مسکن گران قیمت
نشانه دیگر تورم غیرقابل قبول در برخی از بخش های اقتصاد از جمله مسکن است. براساس آخرین آمار وزارت راه و شهرسازی در 3 سال گذشته ، قیمت هر متر یک واحد مسکونی از 4 میلیون و 619 هزار تومان به 21 میلیون و 775 هزار تومان رسیده است. به طور دقیق تر ، متوسط قیمت خانه طی سه سال گذشته پنج برابر شده است. اما اگر نرخ افزایش حداقل دستمزد را در طول سه سال در نظر بگیریم ، حتی به صد درصد هم نمی رسد؛ در سال 1997 ، حداقل دستمزد تنها 19.5 درصد افزایش یافت. در سال 1998 ، 5/36 درصد و امسال فقط 26 درصد ؛ افزایش دستمزد تجمعی طی این سه سال فقط 82٪ بوده است؛ حال اگر افزایش تجمیعی 82 درصدی دستمزدها را طی سه سال ، به همراه افزایش 500 درصدی نرخ مسکن در مدت مشابه ، قرار دهیم ، عقب ماندگی دستمزدهای کارگران را از شتاب هزینه های زندگی آنها نشان می دهد؛ این عقب ماندگی شدید در حدود 420٪ ، گواهی بر واقعیت دردناک است: کارگران از سه سال گذشته ناتوان تر شده اند و نتوانسته اند از مجهزات کافی ، از جمله پناهگاه ایمن و کافی برخوردار شوند. دقیقاً در این زمان است که نرخ حاشیه نشینی اجباری و گتو سازی در مناطق حومه ای با کیفیت پایین نسبت به گذشته به میزان قابل توجهی رشد کرده است. ویترین ها مسکن ندارند. هیچکدام از برنامه های ملی مسکن به هیچ وجه به تاریخ نرسیده و جلسات اجرایی ماده 149 قانون کار (با موضوع تأمین مسکن کارگران با همکاری کارفرمایان و دولت) نتایج عملی تا به امروز نداشته اند؛ الزامات اساسی مسکن 200 واحدی که وزیر کار سال گذشته براساس ماده 149 قانون کار رونمایی کرد ، طراحی سیستم ثبت اسکان مسکن و البته احیای و بازسازی تعاونی های مسکن کارگران دموکراتیک است. تا به امروز هیچکدام از این فرضیات اجرا نشده است و به نظر نمی رسد تا پایان سال یک دانه آجر به نام "مسکن برای کارگران" برافراشته شود!

نویسنده:

تاریخ: يکشنبه 2 شهريور 1399 ساعت: 14:16

تعداد بازديد : 135

به این پست رای دهید:

برچسب ها : ,

بخش نظرات این مطلب


ليست صفحات

تعداد صفحات : 0

آمار

آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب : 25
کل نظرات : 0
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین : 2
تعداد اعضا : 0
آمار بازدیدآمار بازدید
بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 1
ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز : 0
بازدید هفته : 177
بازدید ماه : 338
بازدید سال : 517
بازدید کلی : 5335
اطلاعات شما اطلاعات شما
آی پی : 3.17.186.218
مرورگر : Unknown AppleWebKit
سیستم عامل : Search Bot
امروز : شنبه 8 اردیبهشت 1403

درباره ما

ورود کاربران

نام کاربری :
رمز عبور :

رمز عبور را فراموش کردم ؟

آخرین نظرات کاربران

امکانات جانبی